سالمون



یکی از دلایلی که خواستم فقط افراد مذکور رمز رو بگیرن این بود که فکر کردم شاید کسایی که افسردگی داشتن فقط جلوی افرادی مث خودشون راحت باشن که به این اعتراف کنن!

اما بهرحال احتمال اینکه یه نفر الکی بگه و رمز رو بگیره هست!

درنتیجه:

پست هنوز به دلایل دیگه‌ای رمزدار می‌مونه اما کسایی که فکر میکنن تمایل دارن به افراد مذکور کمکی بکنن هم می‌تونن رمز رو بخوان.

 


سلام
این پست برای اینه که خواهش کنم درصورتی که کسی میخواد برای پست اورژانس افسردگی دو درخواست رمز بده فقط درصورتی درخواست بده که:
افسردگی‌های عود کننده رو تجربه کرده (یعنی افسرده شده، دوباره حالش خوب شده و این روند بارها تکرار شده) و هنوز هم باتوجه به زمینه‌ی درونی (ژنتیکی، فیزیولوژیکی یا هرچی) و شرایط محیطیش، بیم این میره که دوباره مبتلا بشه. بعلاوه یقین داشته باشه افسردگی رو تجربه کرده (از جمله شامل احساس عدم توانایی برای اینکه کاری در جهت بهبود حالش انجام بده و احساس عدم تمایل به انجام کارها یا حتی بی‌میلی به غذا و ) و نه احساس غم، دلگرفتگی، تنهایی، تنبلی یا هر چیزی از این قبیل.
و لطفا فقط با شرایط بالا درخواست بدین و نه بدلیل کنجکاوی یا هر عامل دیگه‌ای‌. بهرحال این پست فقط به درد افرادی که گفتم می‌خوره.


.

عزیزترینم رفت

مهربانم رفت

مهربونترین بشر

دارم تو بیداری کابوس میبینم

قرار نبود الان بری

کاش یکی تکذیب میکرد

غم عالم همه کردی به بارم

به طاقتی که ندارم کدام بار کشم

پس از میون قلوه سنگای غمی که داشت جمع میشد این قله قرار بود ظاهر بشه؟

انقدر مهربونی که نذاشتی من فقیر نبینمت قبل رفتنت.

میخواستم همه پستای وبلاگو حذف کنم همه رو انفالو بعد بنویسم یه روزی برمیگردم و یه پست جدید اینجا میذارم. به امید اینکه اون روز بیاد

اما الان دلم نمیخاد فردا رو ببینم

خاک بر سرم که هنوز زندم

زندم؟ نه من مرده م او زنده اس برای ابد

قبل از شنیدن خبر داشتم همنوا با بم میدیدم:

دل دیوانه‌ام، دیوانه تر شی

خراب خانه‌ام ویرانه تر شی

کشم آهی که گردون را بسوزد

که آه سوته دیلان، کارگر شی

هر آن باغی که نخلش سر به در بی

مدامش باغبون، خونین جگر بی

بباید کندنش از بیخ و از بن

اگر بارش همه لعل و گهر بی

ز هجرانت، هزار اندیشه دیرم

همیشه زهر غم در شیشه دیرم

ز ناسازی بخت و گردش چرخ

فغان و آه و زاری، پیشه دیرم

فلک کی بشنوه آه و فغونم

به هر گردش زنه آتش به جونم

یک عمری بگذرونم با غم و درد

به کام دل نگرده آسمونم

 

گفته بودی توی این راه "متاسفانه" نداریم. من به حال خودم تاسف میخورم که کم شناختمت که شایسته ی نسبت داشتن با تو نبودم

کسی گفته بود به روزی میوفتیم که سگ به حالمون گریه کنه. افتادیم.

 

 


.

عزیزترینم رفت

مهربانم رفت

مهربونترین بشر

دارم تو بیداری کابوس میبینم

قرار نبود الان بری

کاش یکی تکذیب میکرد

غم عالم همه کردی به بارم

به طاقتی که ندارم کدام بار کشم

پس از میون قلوه سنگای غمی که داشت جمع میشد این قله قرار بود ظاهر بشه؟

انقدر مهربونی که نذاشتی من فقیر نبینمت قبل رفتنت.

میخواستم همه پستای وبلاگو حذف کنم همه رو انفالو بعد بنویسم یه روزی برمیگردم و یه پست جدید اینجا میذارم. به امید اینکه اون روز بیاد

اما الان دلم نمیخاد فردا رو ببینم

خاک بر سرم که هنوز زندم

زندم؟ نه من مرده م او زنده اس برای ابد

قبل از شنیدن خبر داشتم همنوا با بم میدیدم:

دل دیوانه‌ام، دیوانه تر شی

خراب خانه‌ام ویرانه تر شی

کشم آهی که گردون را بسوزد

که آه سوته دیلان، کارگر شی

هر آن باغی که نخلش سر به در بی

مدامش باغبون، خونین جگر بی

بباید کندنش از بیخ و از بن

اگر بارش همه لعل و گهر بی

ز هجرانت، هزار اندیشه دیرم

همیشه زهر غم در شیشه دیرم

ز ناسازی بخت و گردش چرخ

فغان و آه و زاری، پیشه دیرم

فلک کی بشنوه آه و فغونم

به هر گردش زنه آتش به جونم

یک عمری بگذرونم با غم و درد

به کام دل نگرده آسمونم

 

گفته بودی توی این راه "متاسفانه" نداریم. من به حال خودم تاسف میخورم که کم شناختمت که شایسته ی نسبت داشتن با تو نبودم

 

 


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها